جدول جو
جدول جو

معنی باران عید - جستجوی لغت در جدول جو

باران عید
(نِ)
مرادف باران روز عید که گذشت. (آنندراج). رجوع به باران روز عید شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باران گیر
تصویر باران گیر
سایه بان و هرچه مانع ریختن باران بر سر مردم باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باران دیده
تصویر باران دیده
هر چه باران به آن رسیده و تر شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
بمعنی سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند، (آنندراج) (دمزن)، ساباط جلو عمارت، (ناظم الاطباء)، رجوع به باران گریز شود
لغت نامه دهخدا
بمعنی آبریز و میزاب و ناودان، (آنندراج)، ناودان و میزاب، (ناظم الاطباء)، مدرار، (ترجمان القرآن)
لغت نامه دهخدا
(سِ هََ دَ / دِ)
آنچه باران بدان رسیده و تر کرده باشد، چون کشت باران دیده. میرزا رضی دانش:
در پناه چشم تر دانش ز آتش ایمنم
نیست از آفت زیانی کشت باران دیده را.
قپلان بیگ، رباعی:
خون گشته مرا ز هجر یاران دیده
زین غم شده چون سیل بهاران دیده
گر دست بمن زنند میریزد اشک
مانند درختهای باران دیده.
(از آنندراج).
- گرگ باران دیده، گربزی مجرب و آزموده. گرگ باران دیده صحیح است نه بالان دیده یعنی فرهنگ اشتباه کرده:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد بجای حریر.
نظامی.
رجوع به بالان دیده و گرگ بالان دیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از باران گیر
تصویر باران گیر
سایبانی که برای پناه بردن از باران سازند ساباط جلو عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران شدید
تصویر باران شدید
رگبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران ریز
تصویر باران ریز
آبریز ناودان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران دیده
تصویر باران دیده
آنچه باران بدان رسیده و تر کرده باشد: کشت باران دیده
فرهنگ لغت هوشیار